فراموش کردم
رتبه کلی: 95


درباره من
متولد: 4/../1370


راه خوشبختی در کلام پیامبر اکرم
صلی الله علیه و آله و سلَّم

"بسم الله الرحمن الرحیم"

الحمد الله رب العالمین و الصلوۀ و السلام علی خیر خلقه محمد و آله الطیبین الطاهرین

تــربیت:

أکرِمُوا أولادَکم وَ أحسِنُوا آدابَهُم یغفَر لَکم
فرزندانتان را گرامی بدارید و آنان را نیکو تربیت و ادب کنید تا آمرزیده شوید


دنــــیا و آخــــرت:

اِعمَل لِدُنیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعمَل لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً
برای دنیای خـودت چنان عمل کن که گویا در دنیا تا ابد زندگی میکنی؛ و برای آخـرت خـودت چنان عمل کن که گویا همین فردا میمیری


آخـــر الـــزمان:

أقلُّ ما یکونُ فی آخِرِ الزّمانِ أخٌ یُوثَقُ بهِ أو دِرهَمٌ من حَلالٍ
کمیاب ترین چیز در آخر الزمان برادری قابل اعتماد، یا درهمی حلال است.



ملاک دوستی:

إذا رأیت من أخیک ثلاث خصال فارجه: الحیاء و الأمانه و الصّدق و إذا لم ترها فلا ترجه
وقتی در برادر خود سه صفت دیدی بدو امیدوار باش، حیا و امانت و راستی و اگر این صفاترا ندارد از او امیدی نداشته باش.



ایـــــمان:

لایؤمن عبد حتی یحب للناس ما یحب لنفسه من الخیر
هیچ بندهای مؤمن نیست مگر آن که هر خوبی برای خود میخواهد برای مردم نیز بخواهد


پاداش نیکی و جزای ستم:

اِنَّ اَسرَعَ الخَیرِ ثَوابا البِرُّ وَ اِنَّ اَسرَعَ الشَّرِّ عِقابا البَغیُ
پاداش نیکوکاری زودتر از هر کار خوب دیگری می رسد و کیفر ستم و تجاوز زودتر از هر کار بد دیگری گریبان می گیرد


کمال نیکو کاری:

تمام البر ان تعمل فی السر عمل العلانیه
نیکوکاری کامل آن است که در نهمان همان رفتاری را کنی که در آشکار انجام می دهی


روزی:


یَا عَلیّ لاَ تَهتَمّ لِرِزقِ غَد فَاِنَّ کُلَّ غَد یَأتِی رِزقُهُ.
ای علی، غم روزی نخور، هر فردایی روزیش خواهد رسید.



اهمیت خانواده:


جُلوسُ المَرءِ عندَ عِیالِهِ أحَبُّ إلی اللّه تعالی مِنِ اعتِکافٍ فی مَسجِدِی هذا
نشستن مرد نزد زن و فرزندش ، نزد خداوند متعال محبوبتر است از اعتکاف در این مسجد من



لزوم مدیریت:

إِذَا کَانَ سَفَرُ ثَلاثَةٍ فَلیُؤَمِّرُوا أَحَدَهُم
هر گاه سه نفر همسفر شدند،از میان خود یک نفر را سر گروه کنند


شیوه امر به معروف:

مَن أمَرَ بِمَعروفٍ فَلیَکُن أمرُهُ بِذلِکَ بِمَعروفٍ.
کسی که امر به معروف می کند باید این کار را به روش خوبی انجام دهد.






میگن هر سه ثانیه یکی میمیره

.

.

.

.

.

.

.1

2

3

یکی مرد

1

2

3

یکی دیگه مرد

1

2

3

باز یکی دیگه هم مرد

1

2

3

بازم یکی دیگه

1

2

3

الان یکی مرد

1

2

3

خدا رحمتش کنه، اینم مرد

1

2

3

روحش شاد،آدم خوبی بود

1

2

3

ای بابا، اینم مرد!!

1

2

3

آخه.. گناه داشت

1

2

3

یکی دیگه

1

2

3

یکی دیگه

1

2

3

همینطور داره آدم میمیره

1

2

3

شکر که هنوز زنده ای

1

2

3

هنوز زنده ای؟

1

2

3

شاید بعدی من باشم!!

1

2

3

خدا رو شکر زنده ام

1

2

3

اینم مرد

1

2

3

خدا رحمتش کنه

1

2

3

روحش شاد

1

2

3

حداقل فاتحه بفرس

1

2

3

هووووووورا هنوز زنده ایم

1

2

3

و زندگی همچنان در جریانه

1

2

3

یکی دیگه هم مرد

1

2

3

بد بخت حیف شد!!!

1

2

3

خب همه مردن، برای شادی روحشون ای بابا!!

یکی دیگه هم مرد!!! :|

پس کی کامنت بده ؟؟؟

کی؟؟؟

نمیــــــــــــــــــــــــــر



فرزین اسمعیلی (farzin6474 )    

نامردی اگه اینو نخونی و نظر بدی . . .

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۸/۲۳ ساعت 15:36 بازدید کل: 240 بازدید امروز: 239
 

...

 

 

پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف می زدم و برای طرفم شاخ و شونه می کشیدم که نابودت می کنم ! به زمین و زمان می کوبمت تا بفهمی با کی در افتادی! زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا می کشی و... خلاصه فریاد می زدم

یک دختر بچه یک دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید هی می پرید بالا و می گفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید....

منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد می زدم و هی هیچی نمی گفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقدر بالا پایین پرید که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرم را آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم:
بچه برو پی کارت ! من گـــل نمی خـــرم !
چرا اینقدر پر رویی!
شماها کی می خواهید یاد بگیرید مزاحم دیگران نشوید و....

دخترک ترسید... کمی عقب رفت ! رنگش پریده بود !
وقتی چشمهایش را دیدم ناخودآگاه ساکت شدم ! نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند آمد!
البته جواب این سوال را چند ثانیه بعد فهمیدم!
وقتی ساکت شدم و دست از قدرت نمایی برداشتم، جلو آمد و با ترس گفت :
آقا! من گل نمی فروشم! آدامس می فروشم!
دوستم که آن طرف خیابون است گل می فروشد!
این گل را برای شما از او گرفتم که اینقدر ناراحت نباشید!
اگر عصبانی بشوید قلبتان درد می گیرد و مثل بابای من بیمارستان می روید، دخترتان گناه دارد.....
دیگر نمی شنیدم! این فرشته چه می گوید؟!

حالا علت سکوت ناگهانیم را فهمیده بودم!
کشیده ای که دخترک با نگاه مهربانش به من زده بود، توان بیان را از من گرفته بود!
و حالا با حرفهایش داشت خورده های غرور بی ارزشم را زیر پاهایش له می کرد!

یک صدایی در درونم ملتمسانه می گفت: رحم کن کوچولو!
آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمی کند
اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!

تا آمدم چیزی بگویم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال دور شد!
حتی به من آدامس هم نفروخت!

هنوز رد سیلی پر قدرتی که زد روی قلبم است !
چه قدرتمند بود!!

مواظب باشید با کی درگیر می شوید!
ممکن است خیلی قوی باشد و کتک بخورید!  

این مطلب توسط رضا ناصرپور بررسی شده است.
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
6
7
1 2 3 4 5 6 7


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)